سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچه شمردنى است به سر رسد و هر چه چشم داشتنى است در رسد . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط مصطفی مطلبی در 89/3/15:: 4:15 عصر
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم می خواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد در صحرا برو؛ آنجا مردی در حال کشاورزی است. او از خوبان درگاه ماست. حضرت آمد و مردی را در حال بیل زدن دید، تعجب کرد که او چگونه به این درجه رسیده. علت را از جبرئیل جویا شد. جبرئیل عرض کرد: الآن خداوند بلایی بر او نازل می کند. مشاهده کن وببین او چکار می کند. سپس بلایی نازل شد و مرد هر دو چشمش را از دست داد. فورا نشست،بیلش را جلوی رویش قرار داد و گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی ،من داشتن چشم را دوست می داشتم. حال که تو مرا کور می پسندی ، من نیز کوری را بیش از بینایی دوست دارم. اشک در دیدگان حضرت موسی حلقه زد. رو به مرد کرد . فرمود:ای مرد! من پیغمبر خدا و مستجاب الدعوه هستم. می خواهی دعا کنم تا خداوند چشمانت را دوباره بینا کند؟
مرد پاسخ داد:نه.
حضرت فرمود: چرا؟
گفت: آنچه پروردگارم برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را خود می پسندم.
منبع: کتاب داستان های حکمت آموز/ محمد غلامی

کلمات کلیدی : بصیرت، داستان حکمت آموز

ارسال شده توسط مصطفی مطلبی در 89/3/15:: 3:46 عصر
دو گوش دارم که با آنها می شنوم ، دو چشم که با آنها می بینم ، دو پا که با آنها راه می روم ، دو دست که با آنها می نویسم ، عقلی که با آن می فهمم ، قلبی که برای من می تپد ، دو کلیه ، یک شش و ... و از همه مهمتر خدایی حکیم و عادل و مهربان که همه شرایط رشد را برایم فراهم کرده . اگر من جای خودم بودم چه کارها که نمی کردم. کاری برایم نشد نداشت و جهانی در دست من بود. ولی افسوس که جای خودم نیستم! افسوس ...
کلمات کلیدی : بصیرت، جای خود